نوشته شده توسط : امیر ♥

پسر همسایمون یه 4 , 5 سالیش هست زمستون بود

یه روز صبح دیدم داره تو کوچه گریه میکنه با صدای خیلی بلند

پریدم تو کوچه گفتم چی شده؟؟ چرا گریه میکنی؟؟

گفت بارون.....

گفتم بارون چی ؟ چی شده بگو دیگه

با گریه گفت بارون دیگه نمی باره

گفتم عیب نداره بعدا دوباره بارون میاد

گفت نههههههههههه اخه من دیشب وقتی میخوابیدم

بارون میومد مامانم گفت بگیر بخواب فردا برو زیر بارون بازی کن ولی حالاااااااا

دیگه بارون نمیاد



:: برچسب‌ها: بارون , گریه , بازی زیر بارون , پسر , همسایه , خواب , زمستون ,
:: بازدید از این مطلب : 383
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 شهريور 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیر ♥

بهش نگا کنی بگه جته؟

باهاش بخندی میگه به من میخندی؟

باهاش گریه کنی میگه تو دیگه گریه نکن دردمو بد تر نکن چشمو منو تر نکن

باهاش هم قدم میشی میگه کاش ماشین داشتی خسته شدم

جوابه اسش رو بدی میگه گوش به زنگ و اس کی بودی؟ ها ها ها

جواب ندی میگه سرت کجا گرمه راحت باش!!!!!!!!!!!!!

محلش بذاری میگه بهم نیاز داری کمبود داری

بی محلش کنی میگه با هر کی هستی باش راحت باش بی خیاله من

دوستش داری میخوای ابراز کنی میگه بازم هوس؟

من که نفهمیدم اخرش عشق چیه هوس چیه هوس کجاس عشق کجا

هر کی میتونه منو روشن کنه عشق به چی میگن کجا بری میشه هوس

بد جور گیجم

 

 

متن از یک عاشقه گیج



:: برچسب‌ها: عشق , هوس , گیج , حدایی , تنهایی , غمگین , اس , تک , زنگ , محل , بی محل , خنده , گریه , ,
:: بازدید از این مطلب : 689
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 10 شهريور 1392 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد