نوشته شده توسط : امیر ♥

پسر همسایمون یه 4 , 5 سالیش هست زمستون بود

یه روز صبح دیدم داره تو کوچه گریه میکنه با صدای خیلی بلند

پریدم تو کوچه گفتم چی شده؟؟ چرا گریه میکنی؟؟

گفت بارون.....

گفتم بارون چی ؟ چی شده بگو دیگه

با گریه گفت بارون دیگه نمی باره

گفتم عیب نداره بعدا دوباره بارون میاد

گفت نههههههههههه اخه من دیشب وقتی میخوابیدم

بارون میومد مامانم گفت بگیر بخواب فردا برو زیر بارون بازی کن ولی حالاااااااا

دیگه بارون نمیاد



:: برچسب‌ها: بارون , گریه , بازی زیر بارون , پسر , همسایه , خواب , زمستون ,
:: بازدید از این مطلب : 384
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 شهريور 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیر ♥

سر خاله م اومده خونمون شب خوابش برده،ساعت سه نصف شب بیدارم کرده با تعجب میگه: پاشو پاشو تو خونه ما چیکار میکنی!؟



:: برچسب‌ها: پسر خاله , خونه , ما , خواب , لطیفه , بیا تو , bia2 , دمه در بده , هههههه , با حال ,
:: بازدید از این مطلب : 739
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 7 شهريور 1392 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد